سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نامه رییس جمهور

همزمان با چالش‌های جدید درباره‌ی وضعیت بازگشایی خانه سینما، رییس‌جمهور در نامه ای بر بازگشایی خانه سینما تاکید کرد. نامه‌ای که با صراحت و لحنی منتقدانه به بازگشایی خانه سینما در دولت جاری تاکید داشته اما به هر دلیل، ازسوی دستگاه مسئول آن تاکنون ترتیب اثر نیافته است. به گزارش حوزه دولت باشگاه خبرنگاران،به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، همزمان با چالش‌های جدید درباره‌ی وضعیت بازگشایی خانه سینما، رییس‌جمهور در نامه ای بر بازگشایی خانه سینما تاکید کرد. نامه‌ای که با صراحت و لحنی منتقدانه به بازگشایی خانه سینما در دولت جاری تاکید داشته اما به هر دلیل، ازسوی دستگاه مسئول آن تاکنون ترتیب اثر نیافته است.

معرفی

معرفی چندتا دیگه از فروشگاه های اینترنتی که امروز دیدم خوشم اومد شما هم برید ببینید


وای

وااااااااای اونروز رفته بودم سایت فیلمای خنده دار...یه فیلمی ورداشتم...اوضاعیه واسه خودش...

 

یه عروسیه...مال دهه ی شصت...مال مرداس...اونجا پسرا یه جوری میرقصتن که دست صد تا دخترو از پشت

 

بستن...انقد خنده داره...وااااااااااااااای...هر دفعه نیگا میکنم یه چیزی بالاتر از روده بر شدن میشم...

 

یه آقایی هس سعی میکنه عربی برقصه...نمیتونه...واااااااااااااای...خیلی باحاله...

 


نمونه

حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند:
سلام علیکم و رحمة الله
هر نمونه هر مقدار خوب باشد آدم احتمال می دهد فردا چیز بهتری بدست بیاید این احتمال هیچ وقت از بین نمی رود .
بنابراین اگر مورد خوبی بدست آمد که شرایط لازمه را داشت و استخاره هم خوب بود اقدام کنید و به وسوسه و احتمال بهتر اعتنا نکنید.
ثانیا اگر شما رفتار درستی داشته باشید و معقول عمل کرده باشید یعنی مثلاً یکبار و حداکثر دو بار به دیدن خواستگاری رفته و یکبار با دختر صحبت کرده باشید انصراف مانعی ندارد ودلشکستگی بطور طبیعی پیش نمی آید اما اگر چندین بار رفته و صحبت کرده و آشنائی و دلبستگی پیدا شده باشد کارتان ممکن است مسئولیت آور باشد.


کریستال

کلیات این یک نوع سنگ کریستال به رنگ بنفش است.رنگ ان از عناصر منگنز ,آهن و تیتان بوجود میاید.محل کشف ان بیشتر در کشورهای برزیل ,ماداگاسکار , اروگوئه و اورال است. تاثیر بر بدن انسان این سنگ مخصوص دردهای ناحیه سر,میگرن , و فشارهای عصبی است و سیستم کلی بدن را بهبود میبخشد.
آمیتیست ها بهترین مداوا برای مشکلات روانی و استرس ها به شمار می روند. این سنگ مخصوص کودکانی است که دستخوش حمله های عصبی و خشم میشوند و کمک بزرگی به بیماران هیستری,نوروز(روان رنجوری),صرع و سایر واکنشها روانی غیرعادی می کند.

غدد و هورمون ها را تقویت میکند و سوخت وساز سلولی را افزایش میدهد.همچنین برای بیماران دیابت موثر میباشد و ما را دربرابر بی خوابی ,اضطراب و کابوس ها محافظت میکند.

تاثیر بر روح و روان آمیتیست سنگی برجسته ومهم در تمرکز حواس به شمار می آید: این سنگ اراده ما را زیاد میکند و ما را در ارتباطات روحی و معنوی حمایت میکند. ارتباطات و دوستی ها را سهولت میبخشد و باعث انصاف و منطق درفرد میشود و نیز به ما تسلی,قدرت, شادی و شجاعت میدهد.

همچنین سرگیجه های مربوط به حالات روانی ,اختلالات چشمی و نا هماهنگی آن را تسکین میدهد. این سنگ عملی کاهنده بر روی فشارهای شریانی دارد و برای کم خونی و سایر بیماریها خونی موثر است.

نشان طالع بینی این سنگ تحت صورت های فلکی ماهی ,قوچ و قوس قرار دارد و طبق طالع بینی هندی به برج سنبله نیز تعلق دارد. محل چاکرا آمیتیست مخصوص چاکراهای انتهای سر است. خصو صیات برای ناراحتی های لوزوالمعده و بیماریهای خونی باید سنگ آمیتیست را یک شب در حدود نیم لیتر آب قرار دهید و صبح ناشتا انرا بنوشید.

فروش این سنگ در این فروشگاه بصورت صیقل یافته و به شکل گردنبند با گردنبند نخی به فروش میرود. توصیه میشود برای استفاده کامل از خواص درمانی سنگ از گردنبند نخی ویا زنجیر نقره ای استفاده شود ولی در صورت تمایل زنجیر تیتانیوم بصورت مجزا عرضه میشود که میتوانید انرا همراه سنگ سفارش دهیدو بخرید.
آمتیست تاثیر روانی: تمرکز حواس ، تقویت قوای روحی ، رفع بیخوابی ، کابوسها و اضطرابها درمان جسمی : سنگ شفا بخش میگرن ، فشارهای عصبی ، تنظیم غدد و هورمون ها، سنگ درمان بیماری های روحی

روش شارژ :
شستشو در آب روان ، دو ساعت شارژ در نور خورشید


خدا بود ودیگر هیچ نبود........

خدا بود ودیگر هیچ نبود........

چمران که در غیاب امام موسی صدر به دنبال مرادی میگشت به ایران آمد و به محض دیدار با امام خمینی در مدرسه علوی تهران احساس کرد رهبر خویش را یافته و به همین دلیل هنگامی که امام از چمران خواست در ایران بماند پذیرفت که در ایران بماند و به پیشبرد اهداف انقلاب کمک کند .

چمران در موقعیت معاون مهندس بازرگان به ساماندهی مناقشات پرداخت و دردرگیریهای کردستان شرکت کرد. و بعداز آن برای مبارزه با جدایی طلبان غرب که از جانب عراق حمایت می شدند به خوزستان رفت .

پس از ساماندهی خوزستان مجددا به کردستان بازگشت و به پاوه رفت و خاک آنجا را از وجود اشرار پاک کرد.

بعد از موفقیتهای او در تثبیت انقلاب، وی به سمت وزیر دفاع در دولت موقت منصوب شد و با شروع جنگ ایران و عراق در دانشگاه جندی شاپور اهواز ستاد جنگهای نامنظم را راه اندازی کرد.

 

در عملیاتی در سوسنگرد پس از کسب پیروزیهای چشمگیر از ناحیه پای چپ مجروح شد اما فقط یک روز به درمان و استراحت پرداخت چون باید برای بازپس گیری هویزه به آنجا می رفت.

در اهواز از همان اوایل جنگ واحد مهندسی را درستاد جنگهای نا منظم پایه گذاری کردو توانست طی مدتی کوتاه در کارگاهی دراهواز یک شنیدار زرهی یک موشک زیر آبی یک زیر دریایی کوچک چریکی و بی سیم pr37 را بسازد.

در یکی از روزهای بهار سال 60 دل مصطفی هوای دیدار امام را کرد و به دنبال بهانه ای بود تا از جبهه و جنگ جدا شود و به تهران بیاید و خداوند بهانه ساز بزرگ دست به کار شد. مصطفی پرونده گزارشهای فتح الفتوح بچه های  ستاد جنگهای نا منظم را دستمایه  کرد و به تهران آمد .

امام در تمام مدت ان دیدار با شفقتی پدرانه او را نواخت و به هنگام رفتن دقایقی دستهایش را در دست فشرد و رودر رو و چشم در چشم به حرفهای آخرش گوش داد. بعد از رفتن، امام خطاب به یکی از نزدیکانشان فرمود: چمران ماهم رفت.

چمران از جماران با دستور فتح بستان به خوزستان برگشت و در 31 اردیبهشت ماه توانست ارتفاعات ا.. اکبر را فتح کند  دشمن سخت جانی  می کرد اما چمران به فکر دهلاویه بود . خرداد داشت به انتها می رسید که فرمان حمله به دهلاویه صادر شد و دهلاویه در30 خرداد 60 به فرماندهی ایرج رستمی آزاد شدو شگفتی همگان را برانگیخت . صبح روز 31 خرداد ایرج رستمی فرمانده شجاع دهلاویه به شهادت رسید و خبر شهادت او دنیا را بر سر چمران آوار کرد .

 

 

زمان تردید نبود چمران باید جایگزینی برای ایرج رستمی می یافت . قبل از هر چیز سید احمد مقدم نژاد فرمانده منطقه حمیدیه خواست تا خودش را به دهلاویه برساند.

در آن روز گویی خداوند پس از امتحانهای بی شمار بالاخره بر مفارقت میان خودش و مصطفی دل سوزانده بود و دست او را گرفته بود و از روی خاکریزها او را به سوی خودش میکشید. انگار خدا می خواست جایی را به مصطفی نشان دهد...

مصطفی در بالای خاکریز مشغول توجیه سید احمد مقدم نژاد  بود که ناگهان صفیر شلیک خمپاره ای شنیده شد. چمران فریاد کشید پراکنده شوید ! هنوز طنین صدای او در فضا بود که خمپاره دوم رسید و جلوی او و مقدم نژاد بر زمین خوردو دنیا را مقابل چشم همه تیره وتار کرد. هیچکس نمی دانست در چه شرایطی است تنها وقتی شلیک خمپاره تمام شد با پیکر زخمی سردار ستاد جنگهای نا منظم و همراهانش روبرو شدند. مقدم نژاد در دم جان سپرد چمران با تبسمی بر لب و نگاهی که معلوم نبود به کجاست به شماره نفس می کشید

چمران در راه سوسنگرد به اهواز شهید شد. و بالاخره انگار چشمانش جایی رادید که، خدا بود و دیگر هیچ نبود.........